. زندگينامه محمدحسين غلامي فرزند غلامرضا در سال 1339 در روستاي هودر از توابع بخش دستگردان شهرستان طبس، در خانواده اي مذهبي و زحمتكش كشاورز ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در آغوش پرمهر محبت مادري دلسوز در زادگاهش سپري كرد، پس از فرا رسيدن به سن قانوني جهت كسب علم و دانش در مدرسه ابتدايي روستاي هودر ثبت نام كرد ولي مشكلات زندگي حاكم بر اكثريت خانوادهها در آن زمان بخصوص عدم تمكّن مالي خانواده محمدحسين باعث گرديد كه در سال چهارم ابتدايي ترك تحصيل در همان شرايط سني بر حسب وظيفهاي كه در راستاي كمك به خانواده براي خود احساس ميكرد، مشغول كار شد آنچه از دوران زندگي خصوصيات اين شهيد سرافراز ميدانيم اين كه انساني بود خوش برخورد مهربان، صبور، امينو متدين، علاقمند به ائمه اطهار بود همين علاقه و ارادت او به خاندان نبوت، امامت باعث شد تا در كنار كار پرمشقت در آن سالها ي پر رنج ستمشاهي باز از ياد خدا مساعدت به افراد هم نوع خود حضور در محافل مذهبي فراموش نكند با شركت فعال در مراسم اسلامي انقلابي دَين خود را به اسلام انقلاب ادا نمايد. مادرش كه سالها رنج را در راستاي تربيت پرورش فرزندان صالح سالم سپري كرده بود قبل از فرا رسيدن سن سربازي محمدحسين، دار فاني را وداع گفت در جوار رحمت حق آرام گرفت. او در تاريخ 27/7/1359 جهت خدمت وظيفه سربازي عازم تربت حيدريه پس از سه ماه آموزش نظامي براي يك دورهي يك ماهه تخصصي سلاحهاي سنگين به مشهد مقدس مشرف گرديد . آموزش او كه تمام شد دشمن بعثي تـا اهواز پيشروي كـرده نه تنها مـدافعين از مـرزها را بلكه مـردم مظلوم بيگناه خطهي جنوب كشور مورد هجوم وحشيانه شبانه روز خود قرار ميداد. لذا او به عنوان يك سرباز داوطلب در قالب گردان 104 پياده لشكر 77 پيروز خراسان عازم جبهههاي جنوب كشور شد در عملياتهاي مختلف حضرت مهدي (عج) در ارتفاعات الله اكبر شمال سوسنگرد عمليات امام علي7 در غرب سوسنگرد، فرمانده كل قوا خميني روح خدا در شرق كارون، ثامن الائمه (ع) در شمال آبادان، طريقالقدس در منطقه عمومي غرب شهرستان سوسنگرد منطقه عمومي بُستان حضور پيدا كرد حتي در نبردهاي تن به تن در دزفول شوش منطقه عمومي غرب رودخانه كرخه شركت در مورخه 7/1/61 شربت شهادت نوشيد پيكر مطهر اين سرباز شهيد اسلام پس از چند روز از شهادت در شهر طبس تشييع به بخش دستگردان انتقال يافت بعد از مراسم با شكوهي در روستاي هودر به خاك سپرده شد شهيد محمدرضا حقي نام پدر: حسنعلي تاریخ شهادت : 23/10/1365 ( سوره بقره/218) آنان كه ايمان آوردند از وطن خود مهاجرت كردند و در راه خدا جهاد نمودند، آنان اميدوار و منتظر رحمت خدا باشند كه خدا بر آنها بخشاينده و مهربان است. زندگينامه شهيد محمدرضا حقي در اول فروردين ماه سال1345 در خانوادهاي متدين و با اخلاص در روستاي هودر از توابع بخش دستگردان متولد شد دوران پر رنج كودكيش را در خانواده اي زحمتكش و در دامان مادري مهربان و رؤف سپري كرد به محض فراهم شدن شرايط تحصيل از نظر سني در دبستان هودر مشغول به تحصيل شد ولي سختيهاي زندگي مشكلات عديده ي پيرامون باعث شد كه در كلاس چهارم ابتدايي ترك تحصيل به ياري پدر و مادر در انجام امور كشاورزي بشتابد تا مساعدتي به اقتصاد خانواده كند سعي و تلاش محمدرضا در انجام امور منزل بيرون از آن در دشتها مزارع كشاورزي از همان ابتداي زندگي باعث شد تا نوجواني سختكوش، پرشور، نترس اما ساده و با اخلاص و بيريا گردد. همزمان با شروع اولين روزهاي نوجواني او مبارزه مردم مسلمان ايران عليه رژيم شاه شدت گرفت او كه سالهاي ظلم ستم تعدي زورگويان را هم خودش اندكي تجربه كرده بود هم از بزرگان شنيده بود جهت سرنگوني رژيم ظالم ستمكار پهلوي در اولين فرصت با خلوص نيت همراه مردم انقلابي شد در راهپيماييها و مراسم انقلابي حضور پيدا كرد بعد از پيروزي انقلاب اسلامي براي حفظ دستاوردهاي آن به عضويت بسيج در آمد فصلي ديگر در زندگي معنوي خود گشود در طول مدت خدمت پرافتخارش در بسيج سپاه به بهترين نحو با قرآن و اهل بيت: و دعاهاي كميل، توسل و زيارت عاشورا بيش از پيش اُنس گرفت. بعد از فراگيري يك دوره آموزش نظامي در بيرجند قبل از فرا رسيدن زمان خدمت مقدس سربازيش بين سالها ي 61 تا 62 چندين مرتبه داوطلبانه به جبهه اعزام گرديد در لشكر 5 نصر خراسان تيپ جوادالائمه7 به عنوان يك تيرانداز آرپيچيزن در جبهههاي خرمشهر، مهران، سومار، شهر مندلي عراق با حضور در عملياتها ي مختلف از جمله عمليات والفجر 3 در منطقه عملياتي مهران از كشور نظام اسلامي ايران دفاع نمود. دوران سربازياش كه فرا رسيد به عنوان پاسدار وظيفه به تشكيلات سپاه طبس ملحق جهت سپري كردن اين دوران نيز عازم جبهههاي نبرد شد تا اين كه پس از چند ماه مبارزهي بيامان عليه دشمن زبون در عمليات بزرگ كربلاي 5 كه با رمز مقدس يا زهرا3در منطقهي عملياتي شلمچه شرق بصره آغاز گرديد به عنوان معاون دسته رزمي شركت در تاريخ 23/10/65 در همان منطقه به درجه رفيع شهادت نايل گشت پيكر پاك او پس از چند روز در طبس بخش دستگردان تشييع بنا به وصيت خودش بين مزار دشهيد در روستاي هودر به خاك سپرده شد . گزيدهاي از وصيتنامه شهيد من نميدانم كه عازم كدام جبهه هستم ولي انشاءالله به هر جبههاي كه بروم هدفم برچيدن كفر است هدفم بر عليه آنهائي است كه در مقابل اسلام قرآن انقلاب ميباشد من تا آخرين نفس تا آخرين قطره خونم از اسلام در جبهه دفاع خواهم كرد. چون اين سخن رهبر عظيمالشان حضرت آيتالله العظمي امام خميني را فراموش نكردم كه فرمود: ملتي كه از شهادت ترس ندارد پيروز است. لذا شهادت مكتب من از شهادت ترسي ندارم . مادرم از شما انتظار دارم كه مانند بانوي بزرگ اسلام يعني حضرت زينب3 در برابر مشكلات داغ فرزند مقاومت نموده و سكوت را تا حد امكان مراعات كرده تا دشمنان اسلام و منافقين بدانند كه در هر زمانه شير زناني چون شما كه پيرو زينب3 هستيد وجود دارند كه فرزندان خود را با افتخار به اسلام هديه ميكنند فقط به ياد علياكبر حسين7 گريه كنيد چرا كه آنها بودهاند كه پاك بودند و معصوم و مرگشان احيا كننده دين بود حقاً كه گريه براي آنان خود نيز ثواب بسيار همراه دارد خداحافظ دعاي هميشگي يادتان نرود ____________________________________________________________________________ شهيد مختار علي رجبي مقدم نام پدر: غلامحسين تاريخ شهادت : 08/06/1365 ( سوره محمد/6-4) و آنان كه در راه خدا كشته شدند، خدا هرگز اعمالشان را ضايع نميگرداند و آنها را البته به سعادت هدايت ميكند و امورشان را صلاح مي فرمايد و در بهشتي كه برايشان تعريف كرده، وارد ميكند . زندگينامه مختارعلي رجبيمقدم در سال 1343 در روستاي هودر از توابع بخش دستگردان در خانوادهاي مستضعف و مذهبي ديده به جهان گشود، دوران كودكي را با شرايط سخت دشوار آن زمان سپري كرد سن تحصيل كه برايش فراهم شد پدر مادرش عليرغم نياز به او در انجام امورات زندگي بنا به اهميتي كه براي سوادآموزي قائل بودند او را روانه مدرسه كرده مختار با ذوق شوق فراوان تحصيلات ابتدايي را شروع با موفقيت در دبستان هودر به اتمام رسانيد. نبود مدرسه راهنمايي دبيرستان در محل زندگي باعث شد كه او همه روزه فاصلهي چند كيلومتري هودر تا عشقآباد را طي نموده تحصيلات خود را تا اخذ ديپلم در دبيرستان عشقآباد ادامه دهد اولين حركتهايي كه در اواخر دوران حاكميت رژيم ستمگر پهلوي عليه شاه آغاز شد او نيز همراه ساير دانشآموزان مردم شريف ولايتمدار منطقه دستگردان در تمامي صحنهها حاضر در تظاهرات مختلف و راهپيماييهاي آن دوران سعي كرد به وظيفهي اسلامي انقلابي خود عمل نمايد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيز با تشكيل بسيج همچون ساير جوانان انقلابي مشتاق خدمت به نظام به جمع گروههاي مقاومت بسيج پيوست با انجام مأموريتهاي مختلف بسيج از جمله برنامههاي گشت نگهباني، فعاليت خود را گسترش داد. در كنار كمك به والدين كه آن را وظيفهي شرعي اصلي خود ميدانست، در هيچ شرايطي از حضور در برنامههاي مذهبي انقلابـي، هيئتهاي عزاداري ... غفلت نميكرد. مختارعلي بعد از اخذ ديپلم بنا به احساس وظيفهي ملي و قانوني خود جهت خدمت وظيفه وارد ارتش شد و با درجه گروهبان سومي تا زمان شهادت در مناطق جنگي خدمت نمود سرانجام بعد از سپري كردن بيست ماه خدمت صادقانه در تاريخ 8/6/65 در منطقه حاج عمران به شهادت رسيد. پيكر پاك مختارعلي چند روز بعد از شهادت پس از تشييع در شهرستان طبس به بخش دستگردان منتقل در زادگاه خود روستاي هودر به خاك سپرده شد. گزيدهاي از وصيتنامه شهيد اطاعت از امام اين مرجع تقليد شيعيان جهان يك امر يك قانون الهي است كه بر دوش شما نهاده شده كه او دست خيانتكاران غرب شرق را از اين مملكت بريده است صلاح اين امت اسلامي را ميخواهد بايد او را ياري كنيم مانند اصحاب امام حسين7 كه در كربلا به ياري آن امام بزرگوار شتافتند با تشکر:مدیریت سایت هودر
مختار علی رجبی مقدم
ارسال نظر برای این مطلب